در آغوشت کشیدم مثل خاک مرده باران را
تحمل کن کمی، اندوه آغوش بیابان را
سر ناسازگاری دارم اما پافشاری کن
بیابان سخت عادت میکند آداب مهمان را
چه تقدیری که پایان بیابان ها بیابان هاست
در آغوشم بخوان این بیتهای رو به پایان را
سکوت ابرها را گرگ باران دیده میفهمد
تو نم نم ناامیدی مستی دریای بیجان را
و فردا در کنار رازهایم خاک خواهی شد
بیابانها بیابانها نمیفهمند باران را
شعر از میثم حمیدی
شلّاق موج است این که آمد سهم ساحل شد
باران ,بیابان ,خاک ,مرده ,مثل ,آغوشت ,مرده باران ,مثل خاک ,خاک مرده ,کشیدم مثل ,آغوشت کشیدم
درباره این سایت